سخنان به مراتب تندتری گفت که شاید به نام دغدغه مطرح شده باشد؛ اما سمت و سوی خطرناکی یافته است.
وی که در نشستی در جشنواره عمار سخن میگفت، این بار با سینما و سیما به عنوان یک جریان بنیانکن روبهرو و مدعی شد: «اگر روند فیلمسازی و سریالسازی به همین منوال ادامه یابد، به جایی میرسیم که محجبههای ما در خیابانها، سنگسار میشوند... طبق آمار مجلس، تنها 3 درصد از سینماگران به جمهوری اسلامی معتقدند...» و به واقع خطر سینما و سیما را به سطح غیرقابل تصوری برای کشور سوق داد که به این حوزه ابعاد غیرفرهنگی میبخشد.
در بحث درستی و نادرستی گفتارهای سلحشور ـ که همواره غیرمستند بوده و همچنان سندی برای تطبیق ادعاها با واقعیات از سوی این کارگردان بیان شده ـ باید اندیشه کرد. اینکه تنها 3 درصد از کل سینمای ایران به نظام معتقدند، یا اینکه یک کارگردان هفتهای دو میلیارد تومان درآمد داشته و یا اینکه پشت صحنه یک سریال صداوسیما، هزار کیلوگرم برابر با یک میلیون گرم (!) تریاک مصرف شده یا اینکه سیاستگذاران صداوسیما را سه گروه ساواکی، تودهای و فراماسون خواند و یا اینکه بازیگران را صهیونیست و بازیگران زن را با تعبیر دارای حد شرعی مورد خطاب قرار داد، سلسله حملات بدی است که نیازمند ارائه مستندات برای اثبات است و نباید به خود اجازه داد، درباره نه یک شخص که کل یک نهاد چون سینما یا تلویزیون اینچنین اتهاماتی مطرح و نگاه عمومی را به این حوزه تیره و تار کرد.
در این بخش در کنار طرح دغدغههای فرهنگی نسبت به حوزه سینما و سیما و پیامدهایی که میتواند در پی داشته باشد، باید یادآور شد در چنین فضای اتهامزنی، شفافیت یک امر اجتناب ناپذیر است و نباید متأثر از برخی سیاسیون صرفاً به طرح موضوعات کلی پرداخت و از بیان جزییات طفره رفت که چنین کاری، صرفاً از میان برنده اعتماد عمومی نسبت به بخشهای گوناگون کشور از جمله فرهنگ خواهد بود. طرح این ادعا که سینما و سیمای ایران را دارای چنین خطری برآورد کرد که مسیرش به سوی دین ستیزی و دیندارستیزی میرود و محجبههای ایرانی در کف خیابان سنگسار میشوند، تنها منجر به تقابل عمومی دینداران کشورمان با فرهنگ و به ویژه سینما و سیما خواهد شد و قطعاً به سود سینمای نیمه جان کشورمان که از بحران فروش رنج میبرد، نخواهد بود.
بیگمان، اگر چهرهای چون سلحشور نسبت به این کژیهایی که به ادعای وی در حال نابودی دین مردم است، اعتراض دارد، میتواند خود وارد کارزار شود و بدون ساخت سریالهای میلیاردی با بودجه صداوسیما، در حوزه سینما آثاری بسازد که هم با فروش بالا، مخاطبان مذهبی را به سالنهای سینما بکشد و هم جریان ساز شود، چرا که طرح این موضوع و ارائه راهکارهای شعاری که صرفاً در حوزه نظارت خلاصه میشود ـ همان گونه که اشاره شد ـ کوچکترین بازخورد مثبتی ندارد.
دیروز همزمان با سخنرانی سلحشور، صدوهفدهمین سالروز اکران نخستین فیلم و آغاز حیات تصویر متحرک در زندگی بشری بود. نباید همچون ناصرالدین شاه از این تصاویر ترسید و اگر نمیتوانیم خروجی خوبی از آن بگیریم، خروجیهای متوسط کنونی را محصول خطدهی دشمن نخوانیم.
همچنین نباید فراموش کنیم، سوای این مباحث سینمایی، مردم ما در بحث دین اینچنین انعطافپذیر نیستند که با نشستن به دیدن یک اثر سینمایی یا سریال به کل دینشان از کف رود یا در رویکردی عجیبتر به کل ضددین و مذهب شده و رفتارهایی اینچنین یکسویه و شدید با مذهبیون داشته باشند. این مردم حتی زیر فشار نیز از دینشان دست نشستهاند؛ بنابراین، طرح این موضوع به نوعی توهین به سطح درک و قدرت تحلیل و تصمیمگیری مردم مؤمن کشورمان نیز به شمار میرود.
در همین زمینه انتظار زیادی نیز نیست که مسئولان سازمان صداوسیما و وزارت فرهنگ و ارشاد، به جای سکوت پاسخ این قبیل اظهارات و اظهارات مشابه را بدهند و فضای سینما و سیما بیش از این مسموم نشود و مدعی العموم نیز با حساسیت بیشتری نسبت به چنین اظهارنظرهایی واکنش نشان دهد، چرا که در غیر این صورت، چنین اتهامزنیهایی در حوزه فرهنگ، دیر یا زود همهگیر میشود.
نظرات شما عزیزان: